رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت

تئوری امواج الیوت در تحلیل تکنیکال
اصول امواج الیوت در اواخر دهه ۱۹۲۰ میلادی توسط «رالف نلسون اليوت» مطرح گردید. وی بر اساس مشاهدات و تحقیقات خود در نمودارهای قیمت این گونه استنباط نمود که بازارهای سهام، آشفته و بی نظم رفتار نمی کنند بلکه آنها در طی موج های تکراری و پشت سر هم حرکت می کنند. این موج ها بر اساس رفتار و هیجانات افراد؛ که خود ناشی از تأثیرات خارجی یا حالات روانی آنها می باشد، تشکیل می گردد. الیوت این گونه ادعا کرد که همواره جزر و مد حالات روانی توده مردم در قالب الگوهای تکراری و پشت سر هم نمایان می گردد و تغییرات قیمت از سه اصل الگو، نسبت و زمان ساختار می پذیرد. وی تحقیقات خود را تا حدی بر مبنای نظریه داو انجام داد که حرکت قیمت را بر اساس مفاهیم موجی بیان می کرد. بر این اساس نظریه وی بسیار متأثر از نظریه دار است و با آن اشتراکات بسیاری نیز دارد لیکن از نکات برجسته تحقيقات اليوت، کشف ساختار فراكتالی۳ حرکت بازار بود که او را قادر می ساخت تا نمودارهای بازار را عمیق تر مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد، مشخصه های اختصاصی الگوهای موجی را شناسایی کند و بر اساس این الگوها، حرکات بازار را پیش بینی نماید.
فراکتال ها ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاس کوچکتر، خودشان را به صورت نامحدودی تکرار می کنند. الگوهایی که الیوت نیز کشف کرد به همین صورت می باشد. یک موج پیشرو که در جهت روند اصلی بازار حرکت می کند همواره از ۵ موج کوچکتر ساخته شده است. در مقیاس کوچک تر هر یک از موج های پیشرو این ۵ موج خود از ۵ موج کوچکتر دیگر ساخته شده اند و به همین ترتیب موج های پیشرو موج آخر نیز از ۵ موج کوچکتر ساخته شده است و این امر تا بی نهایت ادامه دارد.
فراکتال ها، اندکی پس از این زمان توسط دانشمندان کشف گردیدند. در دهه ۱۹۸۰ میلادی فردی به نام Mandelbrot در کتابش با عنوان «هندسه فراکتالی طبیعت» وجود فراکتال ها را ثابت نمود. وی ساختار فراکتالی را در اشیاء و اشکال مختلف حیات تشخیص داد؛ پدیده های که اليوت در دهه ۱۹۳۰ میلادی متوجه آن شده بود.
هر چند الیوت در سال ۱۹۶۴؛ یعنی دو سال پیش از مرگش، تلاش ها و کارهای خود را درباره اصول موج در کتابی به نام «راز هستی» نوشت لیکن شاید اگر همیلتون بولتون در سال ۱۹۵۳ تصمیم به چاپ «نظریه تکمیلی موج الیوت»؛ که به مدت ۱۴ سال بر روی آن فعالیت کرده رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت بود، برای تحلیل گران بانک نمی گرفت، نظريات اليوت از بین می رفت.
ا د اصول موج در دهه ۱۹۷۰ میلادی از طریق کارهای فروست و رابرت پر چتر مشهور گردید. آنها در سال ۱۹۷۸ میلادی با همکاری یکدیگر کتابی به نام «اصول موج الیوت: کلید منفعت از بازارهای سهام» را منتشر کردند و در همان زمان؛ که دنیا در اواسط بحران دهه ۷۰ میلادی قرار داشت، حرکت صعودی دهه ۱۹۸۰ را پیش بینی کردند. آنها نه تنها به درستی این حرکت صعودی بازار را پیش بینی کردند بلکه رابرت پر چتر همچنین سقوط ۱۹۸۷ را در همان زمان پیش بینی و با دقت بسیار زیادی به آن اشاره کرد. بر این اساس و همچنین چندین سال مطالعات مختلف دیگر، امواج الیوت به صحنه بازارهای سرمایه بازگشت.
اهمیت تئوری امواج الیوت
امروزه تحليل امواج یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال محسوب می شود که به واسطه آن می توان از موقعیت بازار و رفتار آتی آن آگاهی یافت. شاید شما پس از آشنایی با تئوری امواج الیوت این گونه تصور کنید که دنبال کردن این کار و بررسی نمودارهای مختلف بسیار زمان بر است و لذا از آن صرف نظر کنید. اما واقعیت این گونه نیست چرا که اگر چشمان شما برای پیدا کردن این الگوها به اندازه کافی ورزیده شده باشد با صرف اندک زمانی خواهید توانست این الگوها را در نمودارهای مختلف شناسایی نمایید. فقط بایستی بیشتر تمرین کنید تا الگوهای بیشتری را شکار نمایید. البته نبایستی یک سهام تشکیل گردد. باور داشته باشید در هر روز و یا هر هفته چنین الگوهایی در تایم فریم های مختلف یک جفت ارز با این روش معاملاتی، به صبر و بردباری خاصی نیاز دارد لذا اگر در نموداری یک الگوی واضح تشکیل نشده باشد، بهتر است از عجله کردن برای ورود به معاملات خیالی پرهیز کنید. بایستی بدانید و عادت کنید که شناسایی امواج و الگوهای الیوتی فقط نشان دهنده فرصت معاملاتی موجود است و لذا احتیاجی نیست که حتما معامله نمایید.
تمام معاملاتی که در آنها موج شماری مشخصی وجود نداشته باشد در زمره معاملات تصادفی و شانسی جای می گیرند. اگر عملکرد شما به این رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت جهت انحراف پیدا کرد، نتیجه می گیریم شما در حال گم کردن راه و روش خود هستید و هیچ ارزشی برای قوانین خود قائل نیستید. به نظر شما زمانی که خودتان به قوانین خودتان پایبند نیستید آیا انتظار دارید که بازار به قوانین خیالی شما احترام بگذارد؟
هر زمانی که معاملاتی بی پایه و اساس انجام بدهید مسئول هر گونه نتیجه ای خودتان هستید نه بازار. مطمئن باشید اگر شما بر اساس هیجانات بازار و به عبارتی تحت تأثیر بازار، اقدام به خرید و یا فروش نمایید، معاملاتتان به ضرر تبدیل خواهند شد. اگر تاکنون این چنین نشده شما بسیار خوش شانس هستید اما بدانید که اولین ضررتان بسیار بزرگ خواهد بود! خلاصه این گفتار فقط یک نکته دارد.
«اگر امواج الیوت را در نموداری شناسایی نکردید، هرگز معامله نکنید.
اگر شما قادر باشید که به سرعت امواج و الگوهای بالقوه الیوتی را تشخیص دهید، بررسی نمودارهای مختلف برای شما بسیار آسان خواهد بود. در این صورت با شناسایی یک حرکت اصلاحی یا پیشرو می توانید در قسمتهای مختلف آن معامله انجام دهید و این یکی از مهم ترین مزایای تئوری الیوت است. در این قسمت قصد داریم اجمالا شما را با این نوع تحلیل نیز آشنا نماییم اما مباحث تکمیل تر را بایستی از منابع دیگری دنبال نمایید. شاید مطالعه کتاب «مرجع کامل امواج الیوت در بازارهای سرمایه» نگارنده در این مسیر بتواند کمک شایانی به شما بنماید.
تئوری امواج الیوت
طبق یکی از معروف ترین قوانین فیزیک، به دنبال هر عملی یک عکس العمل ایجاد می شود که برابر با آن اما درجه اش مخالف می باشد. این قانون در بازارهای سرمایه نیز کاربرد دارد چرا که پس از حرکت رو به بالا یا رو رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت به پایین قیمت یک حرکت خلاف جهت ایجاد می شود و این یک ضرب المثل قدیمی نیز هست که «آنچه بالا می رود بایستی پایین نیز بیاید و بالعکس » به طور کلی حرکات قیمت بر دو قسم می باشند یکی روند و دیگری حرکت اصلاحی یا جانبی . روندها جهت اصلی قیمت را نشان می دهند در حالی که حرکات اصلاحی بر خلاف جهت روندها می باشند. در اصطلاح اليوت به این دو حرکت «امواج پیشرو » و «امواج اصلاحی » گفته می شود.
یک موج پیشرو خود از ۵ حرکت قیمتی مشخص تشکیل یافته است که ۳ تای آن در جهت روند (۱، ۳ و ۵) و دو تای آن بر خلاف جهت روند ( ۲ و ۴) می باشد.
شناسایی موج های الیوت
همان گونه که در شکل بالا نیز مشخص است ۳ موج ۱ و ۳ و ۵ که در جهت روند قرار دارند، امواج پیشرو می باشند. هر یک از آنها به تنهایی از ۵ موج کوچکتر تشکیل شده است و در مقابل ۲ موج ۲ و ۴ که در خلاف جهت روند قرار دارند امواج اصلاحی بوده و هر یک از آنها از ۳ موج کوچک تر تشکیل شده است.
شناسایی موج های الیوت
معمولا امواج اصلاحی از ۳ موج کوچکتر تشکیل شده اند لیکن در برخی مواقع ۵ موجی یا حتی بیشتر نیز می شوند. در حالت ۳ موجی ۲ تای آن (A و C) در جهت اصلی و دیگری (B) در خلاف جهت حرکت اصلاحی قرار دارند. در تصویر بالا موج ۲ و ۴ اصلاحی هستند زیرا باعث تصحيح موجهای ۱ و ۳ می شوند. هر یک از موجهای اصلاحی از ساختار زیر تشکیل شده اند:
شناسایی موج های الیوت
تصویر بالا دقت کنید که امواج A و C در جهت روند کوتاه مدت قرار دارند و لذا پیشرو و ۵ موجی هستند که ساختار آنها همانند شکل الگوهای پیشرو می باشد.
مفاهیم اساسی در امواج الیوت
همان گونه که گفته شد ابتدایی ترین تعریف نظریه الیوت این است که بازار سرمایه بر اساس یک آهنگ با ریتم مکرر شامل پنج موج افزایشی حرکت می کند که در ادامه با سه موج کاهشی همراه می شود. شکل زیر یک چرخه کامل را نشان می دهد. چرخه کامل با شمارش تمام موجها به دست می آید که شامل هشت موج یعنی پنج موج افزایشی و سه موج کاهشی می باشد. در قسمت افزایشی چرخه ملاحظه می کنید که پنج موج شماره گذاری شده اند. در این میان موجهای ۱ و ۳ و ۵، موج های صعودی با پیشرو بوده و موجهای ۲ و ۴ که بر خلاف روند صعودی حرکت می کنند، امواج اصلاحی می باشند.
به طور کلی پس از هر موج پیشرو، یک موج اصلاحی تشکیل می شود و این اصل در تمامی موجهای پیشرو با درجات مختلف تکرار می شود برای مثال پس از اینکه ۵ موج پیش رونده کامل شد، سه موج تصحیح کننده شروع می شود که با B ،A و C نام گذاری و مشخص شده اند.
موج پیشرو و اصلاحی
در رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت مثال زیر به سهولت می توانید تفاوت یک روند (موج پیشرو) و یک اصلاح (حرکت جانبی قیمت با امواج همپوشان) را مشاهده نمایید. این تصویر همچنین نشان می دهد که روندهای بزرگ تر از تعداد بی شماری از روندها و اصطلاحات کوچک تر تشکیل شده اند اما نتیجه همواره یکسان می باشد.
تفاوت موج پیشرو و اصلاحی
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
اشتراک این مطلب
https://pishro-asak.com/wp-content/uploads/2022/02/elliot-waves.jpg 224 224 شبنم خرمی https://pishro-asak.com/wp-content/uploads/2022/03/Pishro-Asak-Logo-v3.1-Optimized.png شبنم خرمی 2022-02-07 10:38:59 2022-02-07 13:16:01 تئوری امواج الیوت در تحلیل تکنیکال
دیدگاه خود را ثبت کنید
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
دفتر مرکزی:
استان تهران، شهرستان شهریار، مجتمع تجاری اداری وائین شهریار، طبقه چهارم اداری، واحد 406
امواج الیوت چیست؟
نظریه موج الیوت روشی برای تجزیه و تحلیل بازار است و بر این ایده مبتنی است که بازار همان نوع الگوها را که در بازه زمانی طولانیتر (درجه بالاتر) انجام میدهد، در بازه زمانی کوچکتر (درجه کمتر) تشکیل میدهد. این الگوها سرنخهایی را در مورد آنچه ممکن است در آینده در بازار اتفاق بیفتد ارائه میدهند. بر اساس این تئوری، حرکات بازار از همان نوع الگوها پیروی میکند و بستگی به این ندارد که چه بازه زمانی را تحلیل میکنید.
این نظریه توسط رالف رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت نلسون الیوت در دهه 1930 ارائه شد و توسط رابرت پرچتر در دهه 1970 محبوبیت یافت. این نظریه ادعا میکند که رفتار جمعیت، الگوها و روندهایی را ایجاد میکند که در بازارها میبینیم. الگوی موج، همانطور که توسط الیوت تعریف شده است، تجلی فیزیکی روانشناسی توده جمعیت، در جهان ما است. این الگوها نه تنها در بازارها بلکه در هر جایی که انسانها به طور انبوه تصمیم میگیرند ظاهر میشوند. مثالهایی از این دست عبارتند از: قیمت مسکن، روند مد یا تعداد افرادی که هر روز مترو را انتخاب میکنند.
در این مقاله به معرفی قواعد تشکیل موج و الگوهای مختلفی که در نظریه امواج الیوت دیده میشود، میپردازیم. در پایان این مقاله، باید درک خوبی از نحوه تشکیل موج الیوت داشته باشید و بتوانید تجزیه و تحلیل امواج الیوت را بر روی نمودارها شکل دهید. با این حال، به خاطر داشته باشید که به کارگیری تئوری امواج الیوت نیاز به تمرین دارد.
الگوی پایه
امواج انگیزشی
بخش اول یک الگوی ایدهآل موج الیوت ، موج انگیزشی است، منظور در اینجا موجی است که همیشه در جهت روند یک درجه بزرگتر پیش میرود. همانطور که در نمودار بالا نشان داده شده است، این موج به پنج موج کوچکتر تقسیم میشود که با برچسب های 1، 2، 3، 4 و 5 مشخص شدهاند. در موج انگیزشی، دو نوع موج فرعی کوچکتر وجود دارد: موجهای انگیزشی و موجهای اصلاحی. هر کدام در ادامه این مقاله توضیح داده خواهند شد.
در نمودار واضح است که سه تا از این امواج فرعی در جهت روند بزرگتر پیشروی میکنند (امواج 1، 3 و 5) و دو تای آنها قیمت را تصحیح میکنند، یعنی به سمت پایین حرکت میکنند (2 و 4). امواج 1، 3 و 5 در موج انگیزشی، معمولاً خودشان به نوعی امواج انگیزشی هستند، به این دلیل که در همان جهت روند یک درجه بزرگتر حرکت میکنند. امواج 2 و 4 امواج فرعی "اصلاح کننده" هستند که در جهت مخالف روند بزرگتر حرکت میکنند. موج انگیزشی تمایل دارد با سهولت نسبی در جهت روند بزرگتر حرکت کند. در نتیجه تشخیص و تفسیر آن آسان است.
سه قانون برای تشکیل موج انگیزشی وجود دارد که باید رعایت شود:
- موج 2 همیشه کمتر از 100 درصد موج 1 را باز میگرداند (پس می دهد).
- موج 4 همیشه کمتر از 100 درصد از موج 3 را دنبال میکند.
- موج 3 همیشه فراتر از پایان موج 1 حرکت میکند و هرگز کوتاهترین موج نیست.
اگر امواج فرعی انگیزشی را هر کدام دارای پنج موج و امواج فرعی اصلاحی را دارای سه موج در نظر بگیریم، آنگاه موج انگیزشی بزرگتر چیزی شبیه به نمودار زیر خواهد بود. در این مورد، امواج فرعی انگیزشی هر کدام پنج موج هستند زیرا در جهت روند یک درجه بزرگتر هستند. این نوع الگو به عنوان ساختار 5-3-5-3-5 برچسب گذاری شده است.
امواج اصلاحی
به طور کلی، همانطور که در نمودار بالا مشاهده میشود، موج اصلاحی به عنوان یک ساختار سه موجی نشان داده میشود. ساختار سه موجی دارای امواج فرعی خود با عنوان امواج A، B و C است. این نکته میتواند گمراه کننده باشد زیرا همه امواج اصلاحی دقیقاً ساختارهای سه موجی ندارند. مشخصات ساختارهای موج اصلاحی بعداً مورد بحث قرار خواهد گرفت، اما برای هدف کلی ما، با توصیف آنها با ساختار سه موج فرعی شروع میکنیم.
اگر به ساختار نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که موج A و موج C هر دو در جهت روند یک درجه بالاتر هستند (در این مورد، جهت اصلاح) . به همین دلیل (برای این مثال کلی) آنها را به عنوان امواج انگیزشی نشان خواهیم داد که هر کدام در مجموع پنج موج دارند. موج B برخلاف جهت تصحیح بزرگتر (روند یک درجه بالاتر) حرکت میکند و بنابراین با سه موج نشان داده میشود. این نوع الگو به عنوان ساختار 5-3-5 برچسب گذاری شده است.
ساختار چرخه پایه امواج الیوت
ترکیب یک موج انگیزشی و یک موج اصلاحی ساختار کلی چرخه کامل موج الیوت است. این الگو به صورت ساختاری با مجموع هشت موج نشان داده شده است. یک پیشروی پنج موجی (انگیزه) در جهت روند یک درجه بزرگتر و به دنبال آن یک اصلاح سه موجی در برابر روند درجه بالاتر وجود دارد.
نمودار بالا دنباله هشت موجی را با یک موج حرکتی پنج موجی افزایشی و یک تصحیح سه موجی نزولی نشان میدهد. همانطور که مشاهده میشود، این حرکت از ابتدا تا انتها، بالاتر از آنچه شروع شده به پایان میرسد (یعنی افزایش قیمت). اگر در مورد آن فکر کنید، ساختار 5-3 حداقل هندسه حرکت مورد نیاز برای دستیابی به نوسانات و پیشرفت قیمت در جهت بالا یا پایین است. بازارها در نوسان هستند (صعود و نزول) و با گذشت زمان یا به سمت بالا یا پایین پیش میروند.
الیوت متوجه شد که بازار این ساختار 5-3 را بارها و بارها تکرار میکند. این پایه و اساس نظریه او بود و این ساختار چرخه پایه موج الیوت است.
هنگامی که چرخه به پایان میرسد. انتظار میرود که بازار پس از پایان اصلاحات، یک پیشرفت پنج موجی دیگر داشته باشد.
لطفاً توجه داشته باشید که این لزوماً به معنای پنج موج بالا و سه موج پایین نیست. در یک روند نزولی، الگو به سمت پایین پیشروی میکند و بالاتر اصلاح میشود. این بدان معناست که یک توالی پنج موج پایین و به دنبال آن یک دنباله سه موج بالا وجود خواهد داشت.
نمودار بالا این ساختار هشت موجی را در یک بازار رو به کاهش نشان میدهد. همانطور که مشاهده میشود، قیمت پایینتر از جایی که شروع شده تمام میشود. اگر رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت این الگو را بر روی نمودار دیدید، بسته به تصویر بزرگتر، ممکن است منتظر پنج موج دیگر باشید.
لطفاً به خاطر داشته باشید که این فقط یک موج انگیزشی و یک موج اصلاحی است. همه بازارها صعود میکنند و اصلاح میشوند. تئوری موج الیوت انواع خاصی از الگوها را ارائه میدهد که بازار برای انجام این کار از آنها استفاده میکند. در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، اما توجه داشته باشید که همه آنها در این ساختار چرخه کلی قرار میگیرند.
خاصیت فرکتالی و خودتشابهی
اگر امواج انگیزشی و امواج اصلاحی را با هم ترکیب کنیم، خواهیم دید که آنها ساختار کلی الیوت دقیقتری میسازند. ما میتوانیم پنج موج پیشرونده در موج انگیزشی که موج I را تشکیل میدهند، و همچنین سه موج نزولی در موج اصلاحی که موج دوم را تشکیل میدهند، ببینیم. با این حال، توجه داشته باشید رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت که در امواج 1 و 2 موج I، ساختار کلی الیوت شکل میگیرد. این ساختار هم در مقیاس بزرگتر و هم در مقیاس کوچکتر در یک تصویر شکل میگیرد.
این نمونه ای از ماهیت فراکتال الگوهای موج الیوت است. فراکتال یک منحنی یا شکل هندسی است که هر قسمت از آن دارای خصوصیات آماری یکسانی با کل است و هر چیزی که شبیه به این نوع هندسه باشد فرکتال گفته میشود. در ساختار موج الیوت، این با تشابه در حال گسترش و انقباض ساختارهای موجی مشهود است. موج I درجه بالاتر بعدی روند برای موج 1 است، اما در موج 1 و 2 الگوی 5-3 چرخه کامل موج الیوت تشکیل شده است. سپس الگوی 5-3 برای امواج 3 و 4 و برای امواج A و B نیز تکرار میشود (به جز در جهت نزولی).
در واقع سه درجه روند در نمودار بالا نشان داده شده است. امواج I و II چرخه درجه بزرگتر را تشکیل میدهند. درجه بعدی به سمت پایین امواجی هستند که دارای برچسب 1، 2، 3، 4، 5، A، B و C هستند. و درجه بعدی پایین امواجی هستند که دارای برچسب i، ii، iii، iv، v، a، b و c. در تئوری، این الگو تا بینهایت گسترش مییابد و تا بی نهایت کوچک میشود و چیزی را تشکیل میدهد که به عنوان یک فراکتال شناخته میشود.
الیوت با مشاهده متوجه شد که بازارها ماهیت فراکتالی دارند. مهم نیست که درجه موج چقدر بزرگ یا کوچک باشد، امواج محرک دنباله ای 5 موجی و امواج اصلاحی معمولاً دنبالهای 3 موجی به خود میگیرند. او الگوهایی را طبقهبندی کرد که در درجات روند بالاتر نشان داده شدند و مشاهده کرد که همان نوع الگوها در درجات پایینتر روندها تکرار میشوند.
نمودار بالا همین تصویر را در یک بازار رو به کاهش نشان میدهد. امواج الیوت یک تکنیک معاملاتی نیست. هیچ قانون خاصی برای ورود یا خروج وجود ندارد، و همچنین یک راه مشخص برای استفاده از آن در معاملات وجود ندارد. با این وجود، کسانی هستند که با موفقیت از الگوهای موج الیوت در معاملات خود استفاده کردهاند. معاملهگرانی که با استفاده از امواج الیوت نمودارها را تحلیل میکنند، تمایل دارند از اندیکاتورهای مختلفی استفاده کنند تا به آنها در تشخیص الگوهای موج الیوت خاص کمک کنند، اگرچه این تکنیک ها منحصر به افرادی است که آنها را توسعه دادهاند.
کلام آخر
امواج الیوت یک تئوری پرطرفدار است که نحوه حرکت قیمت داراییهای مختلف را در قالب موجهای قیمتی انگیزشی و اصلاحی توضیح میدهد. این تئوری بیشتر به پیشبینی حرکت قیمت در آینده کمک میکند. امواج الیوت میتوانند هندسههای مختلفی داشته باشند. لذا برچسب گذاری و شمارش امواج کار چندان ساده ای نیست و نیاز به تمرین فراوان دارد.
مقدمه ای بر نظریه موج الیوت (Elliott Wave)
رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott) نظریه موج الیوت را در دهه 1930 ارائه داد. الیوت معتقد بود که بازارهای سهام، که عموماً تصور میشود تا حدودی تصادفی و آشفته رفتار میکنند، در واقع با الگوهای تکراری معامله میشوند.
در این مقاله، نگاهی به تاریخچه نظریه امواج الیوت و نحوه اعمال آن در معاملات خواهیم داشت.
نکات مهم
- نظریه موج الیوت شکلی از تحلیل تکنیکال است. نظریه موج الیوت به دنبال الگوهای قیمت درازمدت تکرارشونده مرتبط با تغییرات مداوم در احساسات سرمایه گذار و روانشناسی است.
- این نظریه، امواج محرک ایجاد کننده یک الگو و امواج اصلاحی مخالف روند بزرگتر را، شناسایی می کند.
- هر مجموعه ای از امواج، در درون مجموعه بزرگتری از امواج قرار گرفته است که به همان تکانه یا الگوی اصلاحی پایبند است، و به عنوان یک رویکرد فراکتالی سرمایه گذاری توصیف می شود.
امواج
الیوت پیشنهاد کرد که روندهای قیمتی، ناشی از روانشناسی غالب سرمایه گذاران است. او دریافت که نوسانات در روانشناسی جمعی، همیشه در همان الگوهای فرکتال تکرار شونده یا امواج بازارهای مالی ظاهر می شود.
نظریه الیوت تا حدودی به نظریه داو (Dow theory) شباهت دارد زیرا هر دو دریافتند که قیمت سهام با امواج حرکت می کند. از آنجایی که الیوت همچنین، ماهیت «فرکتال» بازارها را تشخیص داد، توانست آنها را با جزئیات بسیار بیشتری تحلیل کند. فراکتال ها ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاسی کوچکتر، به مراتب خود را تکرار می کنند. الیوت کشف کرد که الگوهای قیمت شاخص سهام به همین ترتیب ساختار یافته است. او سپس بررسی کرد که چگونه می توان از این الگوهای تکرار شونده به عنوان شاخص های پیش بینی کننده روند بازار آتی استفاده کرد.
پیش بینی بازار بر اساس الگوهای موج
الیوت بر اساس ویژگی های قابل اعتمادی که در الگوهای موجی کشف کرده بود، بازار سهام را به دقت پیش بینی کرد. یک موج محرک (impulse-wave)، که شبکه در همان جهت روند بزرگتر حرکت می کند، همیشه پنج موج را در الگوی خود نشان می دهد. از سوی دیگر، یک موج اصلاحی (corrective wave) خالص در جهت مخالف روند اصلی حرکت می کند. در مقیاس کوچکتر، در درون هر یک از امواج تکانشی، پنج موج دوباره می توان یافت.
الگوی بعدی تا بی نهایت در مقیاس های کوچکتر تکرار می شود. الیوت این ساختار فرکتال را در بازارهای مالی در دهه 1930 کشف کرد، اما تنها چند دهه بعد دانشمندان فراکتالها را تشخیص دادند و آنها را به صورت ریاضی نشان دادند.
در بازارهای مالی، می دانیم که «آنچه بالا می رود، باید پایین بیاید»، زیرا حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین همیشه با یک حرکت مخالف همراه است. حرکت قیمت به روندها و اصلاحات تقسیم می شود. روندها جهت اصلی قیمت ها را نشان می دهند، در حالی که اصلاحات برخلاف روند حرکت می کنند.
تفسیر نظریه موج الیوت
نظریه موج الیوت به صورت زیر تفسیر می شود:
- پنج موج در جهت روند اصلی حرکت می کنند و به دنبال آن سه موج در یک اصلاح (در مجموع یک حرکت 5-3) حرکت می کنند. سپس این حرکت 5-3 تبدیل به دو بخش فرعی، حرکت موج بالاتر بعدی می شود.
- الگوی 5-3 اصلی ثابت می ماند، اگرچه ممکن است بازه زمانی هر موج متفاوت باشد.
نمودار زیر، از هشت موج (پنج خالص به بالا و سه خالص پایین) با برچسب های 1، 2، 3، 4، 5، A، B و C تشکیل شده است.
امواج 1، 2، 3، 4 و 5 یک ضربه و امواج B ،A و C یک اصلاح را تشکیل می دهند. محرک پنج موجی به نوبه خود موج 1 را در بزرگترین درجه بعدی و اصلاح سه موجی موج 2 را در بزرگترین درجه بعدی تشکیل می دهد.
موج اصلاحی معمولاً دارای سه حرکت قیمت متفاوت است، دو حرکت در جهت اصلاح اصلی (A و C) و یکی مخالف آن (B). امواج 2 و 4 در تصویر بالا اصلاحی هستند، و ساختار آنها معمولا به شکل زیر است:
توجه داشته باشید که در این تصویر، امواج A و C در جهت روند یک درجه بزرگتر حرکت می کنند، بنابراین محرک هستند و از پنج موج تشکیل شده اند. در مقابل، موج B خلاف روند حرکت میکند و در نتیجه اصلاحی است و از سه موج تشکیل شده است.
تشکیل موج محرک و به دنبال آن یک موج اصلاحی، یک درجه موج الیوت را تشکیل می دهد که از روندها و روندهای مخالف تشکیل شده است.
همانطور که در الگوهای تصویر بالا مشاهده میکنید، پنج موج همیشه به سمت بالا حرکت نمی کنند و همچنین سه موج همیشه به سمت پایین حرکت نمی کنند. به عنوان مثال، هنگامی که روند با درجه بزرگتر نزولی است، دنباله پنج موج نیز پایین است.
درجه موج
الیوت 9 درجه از امواج را شناسایی کرد و آنها را به صورت زیر از بزرگترین به کوچکترین نامگذاری کرد:
- قرنها (Grand Super Cycle)
- حدود 40 تا 70 سال (Super Cycle)
- یک تا چند سال (Cycle)
- چند ماه تا یکی 2 سال (Primary)
- چند هفته تا چند سال (Intermediate)
- چند هفته (Minor)
- چند روز (Minute)
- چند ساعت (Minuette)
- چند دقیقه (Sub-Minuette)
از آنجایی که امواج الیوت یک فراکتال هستند، درجات موج از نظر نظریه بزرگتر و کوچکتر از موارد ذکر شده در بالا گسترش می یابند.
برای استفاده از این نظریه در معاملات روزمره، ممکن است معامله گر یک موج محرک با روند صعودی را شناسایی کند، بر اساس آن سهمی را خریداری کند و سپس آن را بفروشد، زیرا الگوی پنج موج کامل می شود و بازگشت روند در راه است.
محبوبیت نظریه موج الیوت
در دهه 1970، اصول موج الیوت از طریق تلاش ای. جی فراست (A.J. Frost) و رابرت پرچتر (Robert Prechter) به محبوبیت رسید. آنها در کتاب افسانهای خود، به نام اصول موج الیوت: کلید رفتار بازار، بازار صعودی دهه 1980 را پیشبینی کردند.
سخن آخر
متخصصان موج الیوت تأکید می کنند که صرفاً به دلیل فراکتال بودن بازار، به راحتی قابل پیش بینی نیست. دانشمندان یک درخت را نیز به عنوان یک فراکتال می شناسند، اما این موضوع به این معنی نیست که کسی بتواند مسیر هر یک از شاخه های آن را پیش بینی کند. از نظر کاربرد عملی، اصول موج الیوت مانند سایر روش های تحلیلی طرفداران و مخالفان خود را دارد.
یکی از نقاط ضعف مهم این نظریه، این است که تمرینکنندگان همیشه میتوانند تفسیر خود از نمودارها را در عوض ضعف این نظریه سرزنش کنند. در صورت عدم موفقیت، تفسیری باز وجود دارد که یک موج چقدر طول می کشد تا کامل شود. با این اوصاف، معامله گرانی که به نظریه موج الیوت متعهد هستند، مشتاقانه از آن دفاع می کنند.
بررسی سبکهای مختلف الیوت
جناب آقای الیوت، نظریه امواج الیوت را در نیمه نخست قرن بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. او با بررسی قیمتها در بازار سرمایه متوجه شد نه تنها تغییرات قیمت نامنظم نیستند بلکه از یک ساختار کاملاً منظم پیروی میکند. با این کشف او توانست مکانیزمی برای پیشبینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار بهصورت مرتب تکرار میشدند انجام داد.
آقای الیوت به مدد هوش خود، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعهای از اصول و قوانینی تدوین کند که در آن زمان این قواعد کلیه حرکتهای بازار مالی آن دوران تا سال 1940 را توجیه میکرد. در آن سالها هنگامی که سرمایهگذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال 1929 را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیشبینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیشبینیهای او تحقق یافته است.
هرقدر در شرایط غیرقابل پیشبینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی، جنگهای بزرگ، بازسازیهای پس از جنگ و شکوفاییهای اقتصادی بیشتر تأمل میکنیم، بهتر درک میکنیم که نظریه امواج الیوت کاملاً متناسب با واقعیتهای زندگی است.
در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت کمک سی جی کولینز، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند، مورد توجه والاستریت قرار گرفت. طی دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ (پس از مرگ الیوت)، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد. در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت. پس از مرگ الیوت، تقریباً این کار از جملهی نخستین کارهای عمدهای بود که انجام شد.
سبک پرکتر:
رابرت پرکتر دست نوشتههای الیوت را گردآوری و آنها را بازنویسی کرد و معرفی دوباره امواج الیوت مرهون زحمات ایشان است. پس از الیوت و همکارش بولتون تقریباً میتوان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد پرکتر بود. امواج الیوت همانند هر علم دیگری با گذشت زمان نیازمند توسعه بیشتر و بهروزرسانی است تا بتواند همگام با تغییرات در طول زمان پیشروی نماید.
الیوت بیشتر زمان خود را صرف مبانی و کلیات الگوها علیالخصوص امواج ایمپالس (شتابدار) کرده بود از اینرو با گذشت زمان و افزایش تعداد معامله گران، به پیچیدگیهای بازار افزوده میشد و کار با تئوری امواج الیوت سختتر مینمود. پرکتر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس، کانال کشی، تناوب، جنبههای ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی، رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد.
در آن زمان امواج ایمپالس زیادی در نمودارها وجود داشت از این رو شاید بررسی کارکشن های سخت و دشوار خیلی مفید فایده نبود. اکثر توضیحات تکمیلی که پرکتر ارائه کرد، هر چند در زمان خود بسیار مفید بود اما تقریباً همهی آنها را در قالب راهنما منتشر کرد.
یک از ضعفهای بزرگ پرکتر همین امر بود چرا که عملاً راهنماها قوانین الزامآور نبودند که بتوانند در تصمیمگیری معامله گران نقش اصلی را ایفا کنند. این راهنماها اگر در چارتی بودند، الگوها به ایده آلهای پرکتر نزدیک میشدند و اگر نبودند عملاً مشکلی در الگوها و شمارشهای الیوتی ایجاد نمیشد. همچنان در بازار دو مشکل بزرگ برای معامله گران به روش الیوت وجود داشت. عدم وجود قوانین سرسختانه و محکم برای تشخیص امواج ایمپالس و عدم تبیین دقیق کارکشن ها.
نکتهای که جالب از ست بدانید رابرت فارغالتحصیل روانشناسی است و تئوری الیوت را بهوسیله نظریه سوشیونومیکس socionomics به اقتصاد، اجتماع، سیاست و … بسط داد. فراگیری تئوری موجی الیوت به دلیل پیشبینیهای حیرتآور ایشان با این روش بوده است و اکثریت تحلیل گران موجی در دنیا پیرو ایشان هستند.
از اساتید دیگری که عملاً دنبالروی پرکتر بود و توانست توسعهی بیشتری در کارکشن های کامپلکس دهد رابرت بالان بود. بالان علی رقم توسعه بیشتر کارکشن های کامپلکس همچنان نتوانست قوانین الزامآور در این مورد پیدا کند و همچنین نتوانست حلقهی مفقوده بحث درجه و چگونگی کنش این ترکیبات پیچیده با الگوهای مجاور را کشف کند. جفری کندی نیز مطالب مفید بیشتری را نتواست به الیوت اضافه کند و بیشتر سعی کرد به کاربردهای عملی الیوت در بازار بپردازد. وین گورمن و کنستانس براون و بیشتر اساتید دیگر بیشتر دنبالهروی رابرت بودهاند.
سبک گلن نیلی:
گلن نیلی آخرین استاد نام آشنا و نابغهی دنیای الیوت در سال 1980 شروع به تحقیق بیشتر کرد. این تحقیقات بهمنظور روشن کردن دقیق و فنی الگوهای ایمپالس و کارکشن های استاندارد و غیر استاندارد و تفاوتهای ریزبینانه آنها انجام شد. درنهایت این تحقیقات در سال 1987 تکمیل شد و در قالب کتاب Mastering Elliott Wave Analysis این کتاب با نام استادی در تئوری موجی الیوت ترجمه ناصر دادگستر منشتر شده
گلن نیلی در طول این سالها توانست اکثر ضعفهای روشهای قبلی را مرتفع نماید و انقلابی عظیم در تئوری موجی الیوت بنا نهاد. سبک حاضر با هدف ایجاد یک ترقی چشمگیر در قابلیت بقای تئوری موجی الیوت نوشته شده و این هدف را با مطرح کردن یک رویکرد عملی و کاربردی پیرامون تحلیل بازارها انجام میدهد. این رویکرد ابتکاری که با تحلیل موجی الیوت به سبک نیلی شناخته میشود و به نئوویو شهرت دارد. حین مطالعه این سبک، به سرعت در خواهید یافت که شبیه هیچ سبک دیگری در حوزهی تحلیل بازارها نیست. آنچه در این سبک معرفی شده، اولین رویکرد گامبهگام درباره تئوری موجی الیوت است که تاکنون به رشتهی تحریر در آمده است. هیچ جنبهای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید. تمام جزئیات کاملاً شرح داده شده است بهطوری که هر جملهای وقف چیزی شده است.
گلن نیلی در طول 37 سال گذشته توانست با پیشبینیهای بینظیر خود توانایی سبک نئوویو را به اثبات برساند. آخرین پیشبینی او کاهش قیمت طلای جهانی از محدودهی 1900 دلار به محدودهی 1000 دلار است که در مخیلهی بهترین تحلیل گران جهان نمیگنجید و خیلیها 5 سال قبل او را در نشریات خود دیوانه نامیدند.
به تفاوتهای عمدهی سبک نیلی با سایر سبکهای الیوتی میتوان بهصورت خلاصه اشاره کرد:
- تعاریف مبهم تک موج در نمودارهای میلهای (یا کندل استیکی) را با ابداع دیتای خطی با عنوان کش دیتا مرتفع کرد.
●تدوین قوانین اضافهای در مورد امواج ایمپالس (شتابدار) برای پایان دادن به اما و اگرهای موجود در راهنماها.
●تدوین قوانین ساختاری بهمنظور مرتبط ساختن هر الگو با الگوی مجاورش.
●تدوین قوانین دقیق و کاملاً کاربردی درجه بهمنظور ترکیب الگوها.
●تشریح بسیار کامل تمام کارکشن های استاندارد با ابداع قوانین منحصر به فرد.
●تشریح بسیار کامل کارکشن های کامپلکس و نحوهی کنش آنها با باقی الگوهای بازار با ابداع قوانین روانشناسی.
●ابداع قوانین منطق در بازار و کشیدن خط بطلان بر دیدگاه صرفاً ریاضی وار در بازار.
در مورد گلن نیلی و ویژگیهای این سبک منحصر به فرد ساعتها میتوان صحبت کرد. بزرگترین نقص این سیستم، زمانبر بودن یادگیری آن است که نیلی بارها بر آن تأکید داشته است و نمیتوان در اندک زمان یکی دو ماهه به فراگیری آن پرداخت.
سبک ماینر:
سبک ماینر یک سبک معاملاتی است نه تحلیلی، بنابراین ماینر یک سبک تحلیلی مخصوص به خود استفاده نمیکند (قیمت، الگو، زمان) بلکه با ترکیب بهینه از ابزارهای موجود که شاید برگرفته از اطلاعات و سبک تحلیلی دیگران باشد استفاده میکند.
برای داشتن یک معامله موفق هنر استفاده از الیوت فقط در جهت یک ورود و خروج موفق در معاملهگری، استفاده بیشتر از ابعاد مختلف بازار بهجز قیمت از بارزترین ویژگیهای سبک ماینر است.
بیشترین تمرکز ایشان برداشتن یک موقعیت معاملاتی ایده آل با بیشترین احتمال موفقیت از ورود تا خروج. او از هر دیدگاه جدیدی در جهت ارتقا این شرایط استفاده میکند. به عقیده ماینر استفاده از الیوت تا زمانی که به ایجاد یک شرایط معاملاتی ایده آل کمک کند میتواند کارساز باشد. ظرافت خاص در نوع ورود و خروج بازار از ویژگیهای سبک معاملاتی ماینر است.
سبک ایان کوپسی:
اصول موجی الیوت بهطور گستردهای توسط معامله گران جهت پیشبینی چرخههای بازارها مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما ایان کوپسی یک اشتباه اساسی را در شیوۀ توسعۀ ساختارهایی که رفتار قیمت را تعریف میکند کشف نمود. او در کتاب خود با نام harmonic Elliott wave چگونگی تعدیل در ساختار امواج انگیزشی الیوت را توضیح میدهد و نشان میدهد چه چیزی در اصول موجی اشتباه است و با تعیین ساختارهای تعدیلیها اجازه میدهد تا پیشبینی معاملاتی دقیقتری داشته باشیم. ایان کوپسی بیان میدارد روشی که به این کشف منجر شده، نسبتهای ریاضی مشترکی هستند که بخشهای مختلف ساختار موجی را به هم پیوند میدهند. وی نمونههای عملی باارزشی برای توضیح یافتههای خود ارائه کرده است. «ایان کوپسی» نشان میدهد که امواج درواقع چگونه توسعه مییابند و تصورات غلطی که الیوتیسین ها برای سالها ترویج نمودهاند را رد میکند. وی از روشهای خود با این دلیل که امواج باید دارای نسبتهای مشترک متداول باشند دفاع میکند و کمک میکند تا خواننده نسخۀ تعدیلشده اصول موجی را با درک و دقت بیشتری به کار ببرد.
ایان کوپسی عقیده دارد که یک اشتباه اساسی در اصول موجی محبوب الیوت وجود دارد و بیان میدارد روش تعدیلیاش بهوسیلۀ آزمونوخطا این اشتباهات را رفع نموده است تا تحلیل دقیقتری ارائه شود. هماهنگی در امواج الیوت باید توسط افرادی موردمطالعه قرار بگیرد که به اصول موجی الیوت ایماندارند و در آن به سطح مهارت یا استادی رسیدهاند.
تئوری امواج الیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟
رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott) تئوری امواج الیوت را در دههٔ 30 میلادی توسعه داد. الیوت باور داشت که بازارهای سهام، که تصور میشد رفتاری بینظم و آشفته دارند، در واقع دارای الگوهایِ تکراریِ منظمی میباشند. در این مقاله، ما نگاهی به تاریخچهٔ موجود در پس تئوری امواج الیوت میاندازیم و خواهیم دید که چگونه از آن برای معاملهگری استفاده میشود.
امواج
الیوت پیشنهاد داد که روندهای شکل گرفته در قیمتهای بازارهای مالی همگی از ذهنیت (روانشناسی) بازار نشأت میگیرند. او دریافت که تغییر در ذهنیت بازار میتواند بهصورت الگوهایی تحت عنوان موجها (Waves) در بازارهای مالی دیده شوند.
تئوری الیوت به تئوری داو (Dow theory) شباهت دارد زیرا هر دوی آنها حرکات قیمت سهام را بهشکل حرکات موجی میبینند. از آنجایی که الیوت متوجه طبیعت تکرارپذیر بازارها شد، توانست آنها را با دقتی بیشتر و با جزئیاتی بالاتر مورد بررسی قرار دهد. الگوهای تکرارپذیر (فرکتالها – Fractals) ساختارهای ریاضی هستند که حتی در مقیاسهای کوچکتر نیز بهعینه تکرار میشوند و تا بینهایت این تکرارها ادامه مییابند. الیوت کشف کرد که قیمتهای شاخصهای سهام نیز بههمین شکل ساختاردهی شدهاند. بنابراین او شروع کرد تا این الگوهای تکرارشونده را بررسی کند و از آنها بهعنوان نشانگرهایی جهت پیشبینی حرکات آینده بازار استفاده کند.
پیشبینی بازار براساس الگوهای موجی
الیوت توانست با استفاده از ویژگیهای قابل اتکایی که در الگوهای موجی یافته بود، پیشبینیهایی دقیق را در مورد بازار انجام دهد. یک موج انگیزشی (Impulse Wave) جهت حرکتی مشابه با جهت حرکتی روند بزرگتر (Larger Trend) دارد، و همواره به شکل یک الگوی پنج موجی (Five wave pattern) دیده میشود. یک موج اصلاحی (Corrective Wave) از سویی دیگر، حرکتی در خلاف جهت حرکت روند اصلی دارد. در مقیاسهایی کوچکتر، میتوان در هر موج حرکتی، پنج موج کوچکتر تحت عنوان ریزموج را پیدا کرد.
این الگوها خود را تا بینهایت و تا کوچکترین مقیاسها نیز تکرار میکنند. الیوت این ساختار فرکتال را در بازارهای مالی و در دههٔ 30 میلادی کشف کرد، اما تنها در دهههای بعد بود که محققان توانستند فرکتالها را بشناسند و آنها را بهشکلِ ریاضی نمایش دهند.
در یک بازار مالی، ما با این اصطلاح آشنا هستیم که «هر چه بالا میرود، باید پایین بیاید – what goes up, must come down» همچنان هنگامی که قیمت به سمت بالا حرکت میکند، همواره توسط یک حرکت در خلاف جهت خود به سمت پایین کشیده میشود. حرکات قیمتی (Price Action) به دو بخش روندها (Trends) و اصلاحات (Corrections) تقسیمبندی شدهاند. روندها نشاندهندهٔ جهت اصلی حرکت قیمتها میباشند، در حالی که اصلاحات، حرکتی در خلاف جهت روندها دارند.
تفسیر تئوری امواج الیوت
امواج الیوت بهشکل زیر تفسیر میشوند:
- ما شاهد پنج موج در جهت حرکت روند اصلی میباشیم، که توسط یک الگوی سهموجیِ اصلاحی دنبال میشوند که مجموعاً 5-3 حرکت را دربرمیگیرند. این 5-3 حرکت بعدها خود تبدیل به زیرمجموعه حرکات بزرگتر امواج میشوند.
- این الگوی 5-3 موجی همواره ثابت میماند، حتی اگر بازهٔ زمانی هریک از موجها با یکدیگر تفاوت داشته باشند.
حال بیایید نگاهی به نمودار زیر که از هشت موج تشکیل شده است، بیاندازیم، پنج موج رو به بالا و سه موج رو به پایین که به ترتیب با اعداد 1،2،3،4،5 برای موجهای صعودی و حروف A – B – C برای موجهای اصلاحی نامگذاری شدند.
تئوری امواج الیوت
در اینجا امواج 1، 2، 3، 4، 5 موج حرکتی را میسازند و امواج A – B – C امواج اصلاحی را تشکیل میدهند. الگوی پنج موجی حرکتی، موج رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت شماره 1 را میسازند و سپس یک الگوی سهموجی اصلاحی، موج اصلاحی شماره 2 را تشکیل میدهند.
موجهای اصلاحی معمولاً سه حرکت قیمتی قابل تشخیص دارند – که دو تا از آنها همجهت با حرکت اصلاحی اصلی بوده (امواج A و C) و یکی از آنها در خلاف جهت آن میباشد (موج B). امواج 2 و 4 در شکل بالا بهعنوان امواج اصلاحی شناخته میشوند. این امواج معمولاً ساختاری بهشکل زیر دارند:
تئوری امواج الیوت در موج های اصلاحی
در نظر داشته باشید که در این تصویر، امواج A و C در جهت روند اصلی حرکت میکنند و بنابراین بهعنوان موجهای انگیزشی (Impulsive Waves) شناخته شده و از پنج ریز موج تشکیل شدهاند. موج B، برخلاف امواج A و C؛ یک موج در خلاف جهت روند اصلی بوده و بهعنوان روندی اصلاحی (Countertrends) شناخته میشود و از سه موج تشکیل شده است.
همانطور که میتوانید از الگوهایی که در شکل فوق به نمایش گذاشته شده است ببینید، الگوی پنجموجی همیشه حرکت رو به بالا ندارد، و همچنین الگوی سه موجی نیز همواره به سمت پایین حرکت نمیکند. پس توجه داشته باشید که زمانی که روند اصلی قیمتی رو به پایین میباشد، امواج نزولی ما شامل پنج ریزموج و امواج صعودی (امواج اصلاحی) ما شامل سه ریزموج خواهند بود.
انواع درجههای امواج
الیوت نه درجه از امواج را تعریف نموده است. این امواجها از بزرگترین آنها تا کوچکترینشان بهشرح زیر میباشند:
- Grand Supercycle
- Supercycle
- Cycle
- Primary
- Intermediate
- Minor
- Minute
- Minuette
- Sub – Minuette
از آنجایی که امواج الیوت ساختاری فرکتالی دارند، درجهٔ موجهای شناخته شده میتواند بزرگتر و یا حتی کوچکتر از لیست فوق باشد.
برای استفاده از این تئوری در معاملهگری روزانه، یک معاملهگر باید بتواند روند صعودی و حرکت اصلی را مشخص نماید، وارد معاملهٔ خرید شده و پس از آن وارد یک معاملهٔ فروش، بسته به الگوهای ساخته شده توسط ریزموجهای پنجگانه و بازگشتهای قیمتی قریبالوقوع شود.
محبوبیت تئوری امواج الیوت
در دههٔ 70 میلادی، اصل امواج الیوت محبوبیت زیادی را طی فعالیتهای فراست (A.J. Frost) و رابرت پریچر (Robert Prechter) کسب کرد. در کتاب افسانهای آنها تحت عنوان «اصول امواج الیوت: کلیدی به سوی شناخت رفتار بازار – Elliott Wave Principle: Key to Market Behavior» نویسندگان توانستند روند صعودی بازار را در دهه 80 میلادی پیشبینی کنند. پرچر بعدها و پیش از وقوع شکست بازار در سال 1987، توصیه به فروش سهام کرده بود.
جمعبندی
استفادهکنندگان امواج الیوت تأکید میکنند که با وجود این که بازارها ماهیتی فرکتال دارند، اما این پیشبینی بازارها را آسانتر نمیکند. محققان یک درخت را بهعنوان یک ساختار فرکتال در نظر میگیرند، اما این بدین معنی نیست که هر شخصی میتواند جهت هر یک از شاخههای آن را تشخیص دهد. وقتی که به استفادهٔ کاربردی از این مفهوم میرسیم، امواج الیوت نیز به مانند بسیاری دیگر از روشهای تحلیل بازار موافقان و مخالفان خود را دارد.
یکی از اصلیترین ضعفهایی که وجود دارد، اشتباه کاربران این تئوری در شمردن درست موجهای بازار میباشد. با رخدادن این اشتباهات، امکان هرگونه تفسیر و پیشبینی از جهت حرکت موج آینده وجود خواهد داشت. در عین حال، معاملهگرانی که در امر استفاده از تئوری امواج الیوت متبحر شدهاند، با قدرت از این ایده دفاع میکنند.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.